نوشته اصلی توسط
Salva
با سلام
همسر من با خانواده من ارتباط بر قرار نميكنه
9ازدواج كرديم يه شبم خونه مامانم نموندم،وقتي مهموني خونه خانواده من دعوتيم ميكه كار دارم,ديروز خونه خواهرم بيشتر فاميل بابا بودن من با ازانس رفتم كه أنم بعد طهر بياد نيومد
من خونه خانوادش تا بكه ميرم,نخواستم رو لجبازي زندكيم خراب بشه
ولي اين دفعه جلوي همه كوجيك شدم
تا جايي كه شوهر خواهرم كفت اي كاش خودتم نميومدي
هر روز هر لحظه براي يه جيز ناراحت ميشه
خسته شدم الان يك روزه اصلا باهاش حرف نميزنم
نميدونم جيكار كنم همسرم الان 8ماه بيكار هم هست,صبح كه ميبينم خونه هست عصبي ميشم
من إستاد دانشكاه هستم
قبل از خونه خواهرم ناراحت بود جرا فعلان روز كلاس ورداشتي با من مشورت نكردي منم كفتم دوست نداري اون روز برم ميكم كنسله نميام
ميكه به جهنم اول بأيد ميكفتي
لطفا كمك كنيد